من صبورم اما..
به خدا دست خودم نیست اگر میرنجم...
یا اگر شادی زیبای ترا به غم غربت چشمان خودم میبندم.
من صبورم اما..
چقدر با همه عاشقیم محزونم...
و به یاد همه خاطره های گل سرخ، مثل یک شبنم افتاده زغم مغمومم..
من صبورم اما..
بی دلیل از قفس کهنه شب میترسم.
بی دلیل از همه تیرگی تنگ غروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند،
میترسم..
من صبورم اما
آه این بغض گران صبر چه میداند چیست؟
نظرات شما عزیزان:
|